کمینه گرایی
- دوشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۳۵ ب.ظ
- ۰ نظر
بسم الله الرحمن الرحیم
بسیار بی قرارم! بسیار! ذهن و دلم آشفته اس و بی نظم و شلوغ. درست مثل کارهایم و زمینه هایشان. خواستن هایم و زمینه هایشان. حتی درست مثل اتاقم و میز و کمد و کتابخانه و لپتاب و گوشی ام!
ذاتم منظم شده است الحمدلله. یا حداقل می دانم که تقریبا آرمانم چگونه نظمی است. اما در عمل تلی از ذخیره شده های نا مرتبم...
درست مثل کسی که الکی افتاده باشد به وب گردی و از هر گونه فایل صوتی و متنی و تصویری و برنامه ای و چیزهای دیگر، دانلود کرده باشد و همه را گذاشته باشد برای یک روز. که ببیندشان و مرتبشان کند و...
فکر کنم یکی دو سالی می شود که زور می زنم و میدوم که اتاقم را درست و حسابی از بیخ مرتب کنم. ظاهرش هم مرتب می مانده اما، وقتی ذات جایی نا منظم باشد، کافی است.
کافی است کمد پروفوسور بارتازال باز شود تا کل خانه شان بترکد.
حالا فرض کن علاوه بر اتاقت تمام این ها توی ذهنت هم بر قرار باشد! از روابطت با خودت و خدا، تا با پدر و مادر و خانواده و دوستانت.
- ۹۵/۰۷/۰۵