فامیل ما 1
- دوشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۱۸ ق.ظ
- ۱ نظر
بسم الله الرحمن الرحیم
از بین چیزهایی که درک نمی کنم، یک چیز را خیلی درک نمی کنم!
آدم هایی که کل زندگی شان به طرز بی ادبانه ای به قول مامانجان، ختم میشود به 4 چیز: «خوردن و خوابیدن و فلان و بهمان»
و 3 چیز بیشتر برایشان مهم نیست: «خوشگلی و پول و خوشگذرانی»
و فقط با یک چیز همه چیز را کنترل می کنند و به نفع خودشان پیش می برند. دقیقا آنطور که می خواهند : «زبان چاخان و خوش، و مبلغ کثیری ناز و افاده»
نگران هیچ چیز هم نیستند. نه دغدغه ی آخرت دارند، نه خوف مرگ، نه تب و لرز می کنند برای اینکه کِی چه کتابی را بخوانند، یا کدام مجموعه فرهنگی فعالیت کنند و کدام کار اکنون کار امام زمان می تواند باشد و می توانند چه کنند...
نه فکر اینند که چه گناهی کرده اند و چه خطا و اشتباهی داشته اند و نه می ترسند از عقوبت های دنیوی و اخروی گذشته هاشان.
و نه تب برنامه ریزی برای آینده دارند و نه برایشان مهم است که آیا ادامه تحصیل بدهند خوب است یا نه و اگر آری چه رشته ای و چه شهری و چرا.
خلاصه مذبذب نیستند بین باتلاق گذشته و ابرهای آینده!
همین ها، آدم هایی اند که اگر دختر باشند، به راحتی می توانند همیشه ی خدا، کفش های پاشنه بلند بپوشند، بی ترس از اینکه مردان مردم از راه به در شوند یا خودشان اتفاقی براشان بیفتد، و موجب دردسر شوند، می توانند آرایش غلیظ کنند.
البته انواع دیگریش هم وجود دارد: از آن انواعی که مذهبی محسوب می شوند. که آنها هم حال و هوای خاص خودشان را دارند. که فعلا نمی خواهم بهشان فکر کنم.
هر چه هست، بر من و مامان، به خوبی مسجل شده که "عروس" آخرش عروس است... دختر نمی شود.
و مامان، به خوب برای آینده ام خاطر نشان کرد که مادرشوهر هم آخرش "خارسو"ست.
پا نوشت: یک بار با سادات داشتیم بحث می کردیم که همین جنس آدم ها و مشابهاتشان خوش بخت تر می شوند. یعنی راحت تر اند. اُم فضه هم همین را می گفت. و می گفت توی زندگی آدم هایی که به این راحتی ها ازدواج نمی کنند، سخت تر و بیشتر آزمایش می شوند.
- ۹۵/۰۶/۲۲